fiogf49gjkf0d
جهان اساس مجموعهاي است از اذهان مختلف، ذهن واقعيت نهايي جهان و نشانگر اين است كه ذهن واقعيتر از دادهها و به نحوي بنياديتر از دادههاست. ذهن مقدم بر دادههاست، و شايد حتي ذهن آنها را پديد ميآورد. و ذهن فردي ميتواند نظام معرفتي خود را برگزيند و اينكه اذهان بشري همانند يكديگر نيستند، آنها با يكديگر و به طور مشترك براي هدف مشترك كار كردهاند و هر ذهني برهمهي اذهان ديگر تاثير گذاشته است. كتاب حاضر يكي از مهمترين كتابهاي "استيس"، فيلسوف تجربهباور انگليسي، است و در آن تصوير دقيق از موضوع او در باب روش فلسفي آمده است. وي به دقت و به تفصيل مراحلي را كه ما با طي آنها به تلقي فعليمان از جهان واقعي دست يافتهايم بررسي ميكند. او با بررسي دادههاي تجربي و اوليهي ذهن هر فرد آغاز ميكند و نشان ميدهد كه بدون جعل "ساخت"هاي گوناگون و متنوع، گذر از موضوع "اصالت من" و رسيدن به تلقي فعلي ما از جهان ممكن نبوده است. بخش مهمي از اين كتاب به معرفي اين "ساخت"ها و نقش آنها در شكلگيري تلقي ما از جهان اختصاص دارد. نگارنده در ادامه سير خود انواع معارف بشري را در منطق رياضيات و علوم پيشرفتهي امروزين بررسي ميكند و سهم دادههاي تجربي و "ساخت"هاي انساني را در هريك از آنها توضيح ميدهد و سعي ميكند مرز ميان معرفتهاي پيشين و غيرپيشين را در معارف بشري مشخص كند.