كتاب حاضر، داستاني است از زندگي پرفرازونشيب دختري به نام «ترانه» است. در داستان «ترانه» دارد به سرگذشت «خاتون» گوش ميكند، پيرزني كه گذشتهاي پر از راز دارد. گذشتهاي كه حتي يادآورياش دل او را به درد ميآورد، رازي درباره «گلپر». در داستان ميخوانيم: «لحن كلام «خاتون» دل «ترانه» را لرزاند. ميخواست بپرسد اين «گلپر» كيست و او چطور او را ميشناسد كه اينچنين از زيروبم زندگي و خاطرات او خبر دارد اما «خاتون» خستهتر از آن بود كه بتواند ادامه دهد».