,"كتاب حاضر، رماني آمريكايي از نويسندهاي معروف است. اين كتاب، داستان ناخدايي به نام «هري مورگان» است كه كشتياش را اجاره ميدهد. در يكي از همين اجاره دادنها، مشترياي به نام «جانسون» پسازآن كه وسايل ماهيگيري «هري» را نابود ميكند، مبلغ كرايه كشتي را نميدهد و فرار ميكند و در ادامه، اتفاقهاي ديگري رخ ميدهد. اين رمان بيش از آنكه ميداني براي قدرتنمايي نويسنده باشد، جايي است براي به تصوير كشيدن زندگي مردمي كه گرفتار اشتباهات و يا جاهطلبيهاي عدهاي از سياستمداران شدهاند. شايد مشهودترين موضوع در اين رمان همان تأثير سياست و اقتصاد بر زندگي مردم است. نويسنده در اين كتاب نشان ميدهد كه در جامعهاي كه پيدا كردن كار خلاف قانون، حتي از دست آدم كري كه نميتواند درست حرف بزند، در عرض چند ساعت برميآيد، براي جنايت نيازي نيست به اينكه بيماري روحي داشته باشي و يا اينكه در كودكي رنج بسيار كشيده باشي و يا اينكه شيطان در روحت حلول كرده باشد! او نشان ميدهد كه چگونه مردي باجربزه كه نميخواهد با دستخالي پيش زن و فرزندانش برگردد به يك آدمكش بدل ميشود."