,"كتاب حاضر، مشتمل بر هفت داستان كوتاه آمريكايي با عنوانهاي «درست پيش از جنگ با اسكيموها»، «يك روز بينقص براي موزماهي»، «براي ازمه با عشق و بدبختي»، «دهانم قشنگ و چشمهايم سبز»، «دورانم آبي ژان دمير- اسميت»، «كنار قايق تفريحي» و «مرد خندان» است. در داستان «دهانم قشنگ و چشمهايم سبز» ميخوانيم: «صداي زنگ تلفن كه بلند شد مرد موخاكستري با لحني خودماني به زن جوان گفت كه اگر صلاح ميداند خودش جواب تلفن را بدهد. زن جوان گويي صداي او را از دور شنيد، رويش را به او كرد، يك چشمش، كه طرف چراغ بود، كاملاً بسته بود و چشم بازش هرچند صميميتي تويش خوانده نميشد درشت و آنقدر آبي بود كه بنفش ميزد. مرد موخاكستري از او خواست كه عجله كند و زن روي ساعد راستش با حالتي نيمخيز شد كه حركتش خيلي سرسري به نظر نرسد»."