,"كتاب حاضر، مشتمل بر سه داستان كوتاه با عنوانهاي «انگليسيها هم گريه ميكنند»، «اينجا مردهها را خاك نميكنند» و «نذر آقاي ميناسيان» است. در داستان «انگليسيها هم گريه ميكنند» ميخوانيم: «صداي كشدار ترمز بس 83 به خود ميآوردم. از توي ايستگاه بلند ميشوم. پلههايش را بالا ميروم و مينشينم كنار پنجره. عرق پشت لبم را با دست پاك ميكنم. چه خوب كه جاي مناسبي پيدا كردم، البته صندليهاي آخر خالي هستند. صداي پچ پچ زنها كلافهام ميكند. برخلاف هميشه، امروز زنبيل همراه هيچ كدامشان نيست»."