"گلبرگ"، عنوان مجموعه داستانهاي برگزيدهي دانشآموزان مدارس كشور است كه اكنون دوازدهمين دفتر آن پيشروي شماست. برخي از اين داستانها عبارتاند از: "آقا اجازه/ مريم اخوي از استان آذربايجان شرقي"، "آفتاب بهاري/ ياسمن عنايتي بيدگلي از اصفهان"، "ب. پيام طاهري از اصفهان"، "خون كبوتر/ حميد نسرينپور از بوشهر"، "گلدان خالي/ مسيه ملكپور شهركي از چهارمحال بختياري"، "اسب يارعلي/ امين كوثري از خراسان رضوي"، "اسب يارعلي/ امين كوثري از خراسان رضوي"، "پاسبان گريهي روي ديوار/ جابر غفاريپور از خوزستان"، "كبوتر/ مريم ندرلو از زنجان" و "روزي كه ايوان ايليچ مرد/ عاطفه طالعزارعي از سمنان". براي مثال در داستان اخير، با مرگ ايوان ايليچ كه صاحب چندين رستوران بزرگ روسيه بوده ـ همسرش ميگويد: "وقتي لبهي پنجره نشسته بود و داشت سيگار ميكشيد، شايد به ذهنش رسيد كه خودكشي كند. فقط وقتي كه صداي اصابت هيكل گلولهاياش با زمين، خانه را به لرزه درآورد، اين فكر به نظرم رسيد. ناراحتي من بيشتر از اين است كه او هيچوقت كاري را به موقع انجام نميداد. دوست داشتم وقتي ميمرد كه من لباس حرير مشكيام را به تن داشتم. آرايشم مناسب بود و يا حداقل آن روبان مشكي دوستداشتنيام را به موهايم ميبستم. متاسفانه او هميشه وقتنشناس بود".