,"در اين كتاب به تأثير «افلاطون» بر «ابنسينا» اشاره ميشود و اين كه چرا «ابنسينا» مهمترين و اثرگذارترين فيلسوف اسلامي است. كتاب با معرفي مكتب «افلاطون» و شاگردش، «ارسطو» آغاز ميشود و با بيان مسيري ادامه مييابد كه از طريق آن، آثار «افلاطون» و «ارسطو» به دست انديشمندان مسلمان رسيد. نخستين كسي كه فايده بسيار از اين آثار برد، «فارابي» است كه كوشيد تا ميان اين دو هماهنگي برقرار كند. «ابنسينا» كوشيد به مدد نظريات نوافلاطونيان نظامي جامع از طرح سعادت فردي و اجتماعي را به تصوير كشد. اين كتاب پيرامون جمهوري «افلاطون»، مدينه فاضله «فارابي» و نظريه فيض و بقاي نفس در انديشه «ابنسينا» بهتفصيل بحث كرده است كه بهنوعي تفكر اشراقي در نظام فلسفي «ابنسينا» ختم ميشود."