منطق سينوي و منطق جديد يك روح هستند در دو بدن؛ بدن يك كودك و بدن يك جوان نورسيده. بر خلاف ديدگاه برخي از معاصران كه هرگونه سنجش و مقايسهاي ميان اين دو منطق را ممكن نميدانند، نويسنده كتاب حاضر بر اين باور است كه منطق جديد صورت بسطيافته منطق سينوي است كه به نوبه خود تكامليافته منطق ارسطويي به شمار ميرود. در اين اثر مفاهيم پايهاي و قواعد بنيادي در منطق سينوي به كمك شاخههاي منطق جديد بازتفسير و ارزيابي شوند.