كتاب حاضر، مشتمل بر مجموعة داستانهاي كوتاه، با موضوعات عبرتآموز، برگرفته از «جوامعالحكايات و لوامحالروايات» است. عنوان داستانها عبارتند از: «مهمان قانع»؛ «باباي مهربان»؛ «دزد راستگو»؛ «باغ بهشت»؛ «درس تازه»؛ «احمق» و... . در خلاصة داستان «دزد راستگو» آمده: «غلام ماجد» در كاروانسرايي به خوشنامي معروف بود. او كه در واقع دزد بود، با زيركي، خود را ميان جوانمردهاي شهر جا كرده بود و در پي فرصتي مناسب ميگشت تا ثروت خوبي از همين كاروانها به چنگ آورد. ماجد در نزديكي كاروان، خانهاي اجاره كرده بود و تونلي از زيرزمين به سمت كاروان كنده بود و سرانجام شبي، ثروت كاروانيان را دزديد. فردا كاروانيان مالباخته، صاحب كاروان را نزد قاضي بردند. ماجد با تمام ناجوانمردي، پيش قاضي به دزدي اعتراف كرد. امّا وقتي براي آوردن اجناس دزديده شده رفت، ديگر بازنگشت و از راه ديگري فرار كرد و صاحب كاروان نيز آزاد شد.