كتاب حاضر، دربردارندة داستاني فارسي، با موضوع جنگ ايران و عراق است. در خلاصة داستان آمده است: «سلمان» پسر جوان يك خانوادة پرجمعيت است كه به جبهه رفته است. او برادرهاي ديگري از جمله «عليرضا»، «مصطفي» و «جعفر» دارد. به زودي خبر پيدا شدن شهيدي بيسر، در حالي كه پلاك سلمان در جيبش است اعلام ميشود. دايي اسماعيل براي شناسايي ميرود و به ناچار براي رعايت حال مادر سلمان، اعلام ميكند شهيد حاضر، سلمان نيست و شهيد گمنامي است. مادر يك سال به مزار شهيد گمنام ميرود و براي وي سالگرد ميگيرد، تا اينكه دايي اسماعيل راز سلمان را فاش ميكند.