كتاب حاضر مشتمل بر داستانهاي كوتاهي چون «راز»؛ «جايي ديگر»؛ «سفر»؛ «كوه سنگي»؛ «بيست و يك»؛ «بنويس عشق»؛ «ماه گرفته» و «بهشت كوچك» است. در داستان «ماه گرفته» آمده است: «مهراج» جوان پزشك براي تمدد اعصاب به روستاي آبا و اجدادي خود ميرود. در آنجا زني اسرارآميز به نام «ماه پري» را ميبيند. ماهپري دختر ملاّكي بزرگ است، صورتش ماه گرفتگي دارد و شايع بود كه «خسرو»، پسرعمويش به خاطر اموال وي با او ازدواج كرده است. خسرو بعد از مرگ پدر ماهپري، ثروت او را تصاحب و ماهپري را ترك كرده و با زن ديگري ازدواج كرده بود. ماهپري از آن روز بيمار شده بود و گاهگاهي غش ميكرد. با اين حال هنوز اميدوار بود كه روزي صورتش خوب شود و خسرو نزد وي باز گردد. مهراج براي سر در آوردن از راز ماهپري به خانة او ميرود و با وقايع عجيبي روبهرو ميشود.