كتاب حاضر، مجموعه داستانهاي كوتاه با عنوانهاي «پريچهر»، «چه كسي به در ناخن ميكشد»، «اين بچّه مال من نيست»، «حالا بيشتر از هميشه ميترسم»، «فاخته»، «خمار شب»، «مرغ عشق»، «آگهي»، «من آماهام» و... است. در خلاصة داستان «حالا بيشتر از هميشه ميترسم» آمده است: شش سال پيش، نوزادي لاغر با ظاهري وحشتناك در مجتمعي به دنيا ميآيد. زن و مرد به ناچار نوزاد را با خود به خانه ميبرند و بزرگ ميكنند. از آن روز به بعد اتّفاقات وحشتناكي در مجتمع ميافتد و هر كس در مقابله با كلبههاي پسرك كه اينك شش ساله است، عملي انجام ميدهد به طرز وحشتناكي با ماجراهاي خطرناكي روبهرو ميشوند. پسرك هر روز بزرگتر و زشتتر ميشود و همدم او گربههاي سياه زيادي است كه او در مجتمع جمع كرده است. هيچ كدام از همسايهها موفّق به فروش خانه نميشود و به خاطر وجود پسرك زشترو و شوم ترس در اهالي مجتمع زياد ميشود.