كتاب حاضر سرگذشت انسانهايي است كه هر يك براي انجام كاري در بند هستند: «ابرام» و دوستانش اسير ترياك هستند و سربازي را به قتل رساندهاند، «سينا» به جرم كشتن پسر شانزده سالهاي در هفده سالگي به زندان افكنده شده و بعد از هفت سال در انتظار چوبة دار است، «علي ستوده» مردي غولپيكر است كه به جرم عربردهكشي و زورگويي در زندان به سر ميبرد، «سعيد» زندگي دلخواهي ندارد و «ناصر» از اعمال «ابراهم» باخبر است. اين اشخاص سعي در شروع زندگي دلخواه دارند و هر كدام به شيوة خود راهي را برميگزينند.