در اين كتاب، رمان انگليسي درج شده است. داستان اين كتاب، دربارة پسركي پنج ساله است كه از بدو تولد، همراه مادرش به دست مردي در اتاقي زنداني هستند. تنها كانال ارتباطي اين مادر و فرزند، تلويزيون است. سرانجام روزي مادر كه به شدت مستأصل شده، نقشهاي را طراحي كرده و ترتيب فرار خود و فرزندش از اتاق را ميدهد. تا مدتها اين دو شخص و ماجراي زندگيشان سر خط همة خبرها است. پسرك كه در تمام دوران حيات پنجسالهاش دنيا را در همان اتاق تعريف كرده، به سختي با محيط بيرون و افرادي به جز مادرش ميتواند ارتباط برقرار كند. اما در پايان به اين نتجه ميرسد كه آنچه در بيرون از آن اتاق منفور وجود دارد، بسيار بهتر و قابل توجهتر است. بنابراين به آرامي با جامعه و محيط پيرامونش قادر به برقراري ارتباط ميشود.