شهيد «اسماعيل زارعيان» يكي از افسران كمتر شناختهشدة ارتش بود. او اهل جهرم بوده كه در آبادان عاشق دختري به نام «فريده فرخي» ميشود. همزمان عشق به وطن و دفاع از كشور در مقابل دشمن او را به جبهة جنگ ميكشاند و جانباز ميگردد. بعد از پنج سال در حالي كه بر اثر مصدوميت راهرفتن برايش دشوار بوده با دختر دلخواه خود ازدواج ميكند؛ اما دو روز بعد از عروسي با گذاشتن نامة خداحافظي به جبهه برميگردد و بعد از ايثار و رشادتهاي بيشمار به درجة شهادت نائل ميشود. كتاب حاضر داستاني است بر اساس زندگي شهيد «اسماعيل زارعيان» و شرح زندگي پر از حادثه، شور و شيدايياش از زبان همسر و همرزمش.