مجموعة حاضر حاوي داستانهاي كوتاهي با عنوانهاي «پرتره»، «فاصله»، «زمهرير»، «موش كور»، «برداشت سوم»، «دستمال ليمويي»، «گرة مشت»، «گودال»، «چهارراه» و.. است. در خلاصة داستان «به چيزي دست نزن» چنين آمده است: مرد نويسنده است و زني مشكلدار دارد كه حرفي نميزند و حركتي نميكند. همكار مرد، «ميترا» جايزة كتاب فصل را برده و مرد براي او دستهگلي خريده است. با گفتن اين موضوع مرد شك و ترديد را در نگاه زن ميخواند. مرد او را دلداري ميدهد و در حالي كه خود را مرتب و خوشبو كرده است از چهارچوب دري كه نگاه زن به آن خيره مانده است، خارج ميشود.