«پريماه» دختر زيبا و جوان و پاكدلي است كه از كودكي نام او را بر روي پسرعمويش «پيمان» گذاشتهاند. آن دو از اين تصميم بزرگترها راضي و خشنودند و بعد از اين كه پريماه در كنكور قبول ميشود، مراسم نامزدي رسمي آنها برگزار ميشود. با ورود به دانشگاه، پريماه خواستگاراني با موقعيت عالي پيدا ميكند و از آنجا كه زيبارو و درسخوان است مورد توجه همكلاسيها و اساتيد قرار ميگيرد. «الهه» دختر عمة پريماه و پيمان كه از كودكي عاشق و دلباختة پيمان است در عشق خود شكست خورده و در لباس دوستي با پريماه، كمكم او را مغرور كرده و نقشة انتقام از شكست و ناكامي خود در رسيدن به پيمان را طرحريزي ميكند و زندگي عاشقانة آنها را براي مدتها دچار بدبيني و سردي ميكند.