هنوز دربارة تعریف سیاستگذاری اجتماعی میان صاحبنظران اجتماعی توافقی حاصل نشده است. برخی آن را مداخلة عاملانه میدانند که دولت برای رسیدن به اهداف رفاهی در توزیع مجدد منابع در میان شهروندان انجام میدهد. براین اساس، سیاستگذاری اجتماعی، حالتی از دخالت دولت است که در اهداف اجتماعی، نظیر: عدالت اجتماعی، مساوات، عدم تبعیض و... تجلی مییابد. به هر حال، موضوع اصلی سیاستگذاری اجتماعی، برقراری نظامی برای تهیه و توزیع خدمات مختلف رفاهی است که توسط نهادهای اجتماعی نظیر: خانواده، شبکههای موجود اجتماعی و محلهای، بازار، بخشهای داوطلبانه و خیریه و نیز سازمانهای دولتی انجام میشود. کتاب حاضر، مفهوم سیاست و سیاستگذاری اجتماعی را بررسی و بحرانها و مسائل آن را تبیین میکند. نگارنده با الگو قرار دادن بریتانیا به عنوان یکی از اصلیترین خاستگاههای دولت رفاه، این پرسش اساسی را مطرح میکند که آیا عمر سیاست اجتماعی و به کل، عمر دولت رفاه رو به پایان است؟. نگارنده در اين نوشتار سعي در پاسخ به پرسش مذكور را دارد.