نويسنده در اين اثر مفهوم سياست و سياستگذاري را بررسي كرده بحرانها و مسائل آن را تبيين ميكند. وي با الگو قراردادن بريتانيا، يعني يكي از اصليترين خاستگاههاي دولت رفاه، اين پرسش را مطرح ميسازد كه آيا عمر سياست اجتماعي و به طور كلي دولت رفاه رو به پايان است؟ نويسنده معتقد است كه در زمانهي پسامدرن كنوني كه تمايزات اجتماعي جديد و تنوع ارزشها و گروههاي اجتماعي به وجود آمدهاند، سياستهاي فراگير قديمي براي رفاه به صورت فزايندهاي منسوخ به نظر ميرسند. وي همچنين خاطرنشان ميكند كه در انگليس، پدرسالاري رفاهي به كلي بيانگر سياست اخير دولت راه سوم يا پسامدرن نيست. حزب كارگر نو و سياستگذاري اجتماعي كه اين حزب آن را طراحي و اجرا كرده تركيبي از همهي اينها و چيزهاي ديگر است.