مجموعة حاضر، حاوي شعرهايي در قالب نو، با مضمونهاي عاطفي، احساسي و معنوي است. پارهاي از عنوانهاي اين سرودهها عبارتاند از: زمستان معنا؛ كار و باري ندارم؛ فرصتي كو؟؛ زندگاني قديميست؛ داستان زمين؛ صدا كن مرا؛ در حوالي يك عيد؛ زندگي حال خوبي است؛ زندگي اتفاق است؛ خانهام را چهكردم؟؛ آدمي يك سفال قديمي است؛ آدمي آدمي را رعايت نكرد؛ فصل من نبود؛ زندگي بعدها مرد؛ و زندگي پيرمردي است.