بيشتر انسانها، در حالي كه به خوبي از عهدة شغل خود برميآيند، خواهان شغلهاي پررنگتر، حقوق و مزاياي بيشتر، رفاه و امنيت مطمئنتر، صعود به طبقات اجتماعي بالاتر و آيندهاي درخشانتر هستند. بدينمنظور، بديهي است كه بايد كار و وظيفة خود را به بهترين نحو به انجام برسانند. نگارنده در كتاب حاضر، در يك مفهوم ضمني از موفقيت در كار، معتقد است همة ما در حال انجام دو وظيفه هستيم كه اغلب بر يكي از آنها واقفايم و آن كاري است كه در دست اجرا داريم، نظير كاهش زمان استراحت ماشينآلات، آشنا شدن با هدفهاي فروش و...، ولي كار ديگر، هم بزرگتر و هم پيچيدهتر است و آن اين كه، سبب شويم تا سازمان كارآمدتر شود. وي معتقد است، آشنايي با قوانين كار و اجرايي كردن آنها راهگشايي است براي تمام كساني كه ميخواهند پيشرفت داشته باشند. در كتاب حاضر، قانون طلايي كار معرفي شده است: سبك گفتارتان را تغيير دهيد؛ مراقب خود باشيد؛ يك گام جلوتر عمل كنيد، سيستم را شناسايي كنيد و از آن بهرهمند شويد، رقيب را شناسايي و كنترل كنيد و...