در كوهستان سردسير ديلم، بهار ديررس است. ارديبهشت آغاز موسم بهار ديلم است كه در تقويم كهن ديلمي سياماه نام دارد. در يكي از شعرهاي ديلمي دختركي نوجوان كه هنوز جامة كودكي را به دور نينداخته است از مادر يا خواهر و دوست بزرگتر خود نشانة درست بهار را از روي شكفتن گلهاي نامدار بياباني ميپرسد، تا بداند پس از زمستان سرد، سربرآوردن كداميك از گلهاي بياباني فرا رسيدن بهار را مژده ميدهد و دلش را شاد ميسازد. كتاب حاضر با مقالهاي دربارة بررسي ترانهاي 12 گل از گلهاي شناختهشدة ديلم آغاز ميشود. ديگر بخشهاي كتاب عبارت است از: گوشهاي از ادبيات و لغات طبري ـ ديلمي؛ چند واژة كهن و ايراني براي صيفيكاري و كشت و توسعة نباتات جاليزي؛ داستاني از اسكندر و دارا در دو شهر كهن طبري و ديلمي؛ كشف معناهاي يك دو بيتي ديلمي ـ طبري در قابوسنامه با يازده مثل ديلمي؛ نمونههايي از افروختن آتش نوروزي در قديم؛ نمونههاي چندي از پيشينة قرباني در عقايد قديم هند و ايراني و...