«تكيهاي از بهشت» روايت مردي است كه به مدت هشت سال به همراه زنش «ميترا» و فرزندانش، به لوسآنجلس مهاجرت كرده است. او پزشك است و در سمينارهاي پزشكي با زني به نام اشلي آشنا شده است. اشلي با چشمهاي آبيرنگش توجه او را جلب كرده است. در پست الكترونيكي مرد به اشلي به صورت مستقيم فهمانده كه زن دارد و به همراه خانواده زندگي ميكند، اما گويي اشلي اين مساله را ناديده گرفته و با او قرار ملاقات گذاشته است. مرد مردد از اين كه در جواب اشلي چه بنويسد؟ به ياد روزهاي آشنائيش با ميترا، همسرش در ايران ميافتد، كه در يك روز باراني پاييزي با زيبايي خاصش مانند تكهاي كنده شده از بهشت او را مجذوب خود كرده بود. اين مجموعه مشتمل بر داستانهاي ديگري به نامهاي من زني انگليسي بودهام، بيست حلقة مو، نزديك، نزديكتر، سه ساعت و چهل و دو دقيقة ديگر، ميانبر، موهايم را بايد اصلاح كنم و سكه است.