«انسانها خود تاريخ خويش را ميسازند اما نه به شيوهاي كه دلخواه آنهاست و نه تحت شرايطي كه خود برگزيدهاند. سياست مشغلهاي يك نفره و يكجانبه نيست؛ بازي سياست نيازمند دوستان و دشمنان است» اينها جملاتي است كه دكتر حسين بشيريه استاد سابق علوم سياسي دانشگاه تهران در ديباچهي كتاب جامعهشناسي سياسي آورده است. اين كتاب كه گوشههايي از پژوهشهاي دكتر بشيريه را در برميگيرد به تاريخ جامعهشناسي پرداخته است و با گفتاري مستند دربارهي نقش نيروهاي اجتماعي در زندگي سياسي صحبت كرده است. نويسندهي كتاب «جامعهشناسي سياسي ايران»، در كتاب حاضر جامعهشناسي سياسي در سراسر جهان را بررسي كرده و رابطهي آن را با مذهب، اقتصاد و تحولات اجتماعي ديگر بررسي كرده است. اگر به تاريخ تحولات جهان علاقهمند باشيد، اين كتاب را زمين نخواهيد گذاشت.
** درباره كتاب جامعهشناسي سياسي اثر حسين بشيريه **
كتاب جامعهشناسي سياسي با عنوان كامل «جامعهشناسي سياسي: نقش نيروهاي اجتماعي در زندگي سياسي» اولين بار سال 74 در ايران منتشر شد. انتشار ايران كتاب را نشر ني به عهده داشته است. اين كتاب كه بهنوعي رويكرد دانشگاهي هم دارد تلاش كرده است جامعهشناسي سياسي را به معناي دقيق از ساير شاخههاي علوم سياسي جدا كند. به گفتهي اين نويسنده در اين كتاب وظيفهي اصلي جامعهشناسي سياسي را بررسي روابط ميان قدرت دولتي و گروهها و نيروهاي اجتماعي در نظر گرفته است و بر اين اساس به بررسي مطالب مختلف پرداخته است.
دكتر بشيريه در ديباچهي كتاب دراينباره گفته است: «زندگي سياسي مجموعه روابط پويايي است كه ميان كل اجزاي جامعه برقرار است. بررسي روابط ميانساخت اقتصادي، ساخت اجتماعي و ساخت سياسي به اين معنا موضوع اصلي جامعهشناسي سياسي است. اين برداشت عيني و انضمامي از زندگي سياسي در مقابل برداشتهاي انتزاعي گوناگوني قرار ميگيرد كه امروزه در جامعهشناسي غرب متداول شده است. برداشتهاي ساختگرايانه و كاركرد گرايانه با انتزاع بخشهايي از واقعيت، كل حيات سياسي را ناديده باقي ميگذارند. همين گرايشهاي انتزاعي بهعلاوه موجب خلط حوزههاي مختلف جامعهشناسي سياسي، روانشناسي اجتماعي، انسانشناسي و جز آن شده و درنتيجه موضوعاتي مانند جامعهپذيري، ساخت خانواده، تيپهاي شخصيتي و كاراكتر ملي كه ظروف عمومي عمل نيروهاي اجتماعي در هر كشوري هستند، به خطا بهعنوان بخشي از حوزه جامعهشناسي سياسي تلقي شدهاند..»
از سوي ديگر اين كتاب رويكردي تاريخي در قبال جامعهشناسي سياسي در پيشگرفته است. ازآنجاكه نويسنده معتقد است كه تاريخ محتواي اصلي علوم اجتماعي است تاريخ پيدايش و عملكرد نيروهاي اجتماعي مختلف را بهطور مفصل در جامعهشناسي سياسي بررسي كرده است. بخش عمدهاي از اين بررسي به نيروهاي اجتماعي ايران اختصاصيافته است.
** مروري بر فصلهاي كتاب جامعهشناسي سياسي **
اين كتاب با ديباچهاي آغازشده است و 5 گفتار اصلي محتواي عمدهي كتاب را در برميگيرد:
گفتار اول در ارتباط با سرشت، پيشينه و تاريخچه جامعهشناسي سياسي است.
گفتار دوم مروري كلي بر الگوهاي نظري جامعهشناسي سياسي انجام ميدهد.
گفتار سوم كه پيوستگي زيادي با گفتار دوم دارد الگويي كلي از جامعهشناسي سياسي هم در سطح كلان و هم در سطح خرد ارائه داده است.
گفتار چهارم هستهي اصلي اين كتاب است و نقش نيروهاي اجتماعي عمده در زندگي سياسي را بررسي كرده است. اين بخش بيشتر از نگاه تاريخي مسائل را بررسي كرده است. به گفتهي نويسنده هدف اين گفتار از كتاب تجزيهي جامعه سياسي به نيروهاي تشكيلدهندهي آن است.
گفتار پنجم كتاب دربارهي تركيب نيروهاي تشكيلدهندهي جامعه سياسي در رژيمهاي سياسي مشخص و انواع مثالي جامعه سياسي است.
در پايان كتاب نيز فهرستي وجود دارد كه در آن گزيدهاي از منابع انگليسياي كه در نگارش كتاب بهكاررفته است آمده است.
** در بخشي از كتاب جامعهشناسي سياسي ميخوانيم **
پيشينه تاريخي نظريه تكثر منابع قدرت در جامعهشناسي سياسي به مطالعاتي در خصوص توزيع قدرت سياسي در دموكراسيهاي غربي بازميگردد كه در دهه ۱۹۵۰ در آمريكا انتشار يافت. مفهوم قدرت در الگوي پلوراليسم مشابه مفهومي است كه ماكس وبر عرضه كرده است. قدرت بر طبق تعريف وبر «احتمال اعمال اراده فرد يا گروهي از افراد در طي يك عمل جمعي عليرغم مقاومت ديگران است.» به همين سياق. رابرت دال مهمترين جامعهشناس سياسي در مكتب پلوراليسم در تعريف قدرت سياسي گفته است: «منظور از قدرت رابطهاي آگاهانه و انديشيده شده است كه در آنيك طرف ميتواند عملي را به شيوهاي انجام دهد كه واكنشهاي طرف ديگر را كنترل كند.» بهعبارتديگر، منظور رابطهاي است كه در آنيكي ديگري را به انجام عملي واميدارد كه مايل به انجام دادن آن نباشد.
رابرت دال در بررسيهاي تجربي خود از نحوه توزيع قدرت سياسي در جوامع سرمايهداري معاصر بهويژه آمريكا در پي اثبات الگوي جامعهشناسي سياسي پلوراليستي در مقابل الگوهاي ديگر بوده است. مثلاً او دريكي از آثار اوليهاش يعني چه كساني حكومت ميكنند (۱۹۶۱) در پي نشان دادن حوزههاي قدرت گروههاي اجتماعي مختلف در شهر نيوهيون در آمريكا برميآيد. بهعبارتديگر، وي توانايي بازيگران قدرت را در اتخاذ سياستهاي خاصي در حوزههاي گوناگون بررسي ميكند. پرسش اصلي اين است كه آيا همه تصميمات بهوسيله يك گروه گرفته ميشود يا نه. بررسي تصميمگيريهاي عمده در سه حوزه سياسي، اقتصادي و اجتماعي نشان ميدهد كه سه گروه قدرت عمده قابلتشخيص است و اين سه گروه با يكديگر تداخل و همپوشي ندارند. البته بر طبق تحليل دال در شهرهاي كوچكي كه داراي يك صنعت عمده هستند. يك اليت قدرت واحد نيز وجود دارد. پيدايش اليت هاي متعدد بستگي به ميزان توسعه اقتصادي و صنعتي و تنوع ساختاري جامعه دارد. تكثر منابع قدرت حاصل فرايند صنعتي شدن جوامع است.
نتيجهاي كه دال از اين بحث ميگيرد اين است كه در رابطه با روند تصميمگيريهاي سياسي در شهر نامبرده ائتلافت چندگانهاي از گروههاي قدرت در حول شهردار مشاهده ميشود. سه گروه قدرت موردنظر بر سر مسائل عمومي عمده است كه داراي منافع و علايق مختلف و يا متعارضي هستند.
## درباره حسين بشيريه
دكتر حسين بشيريه يكي از جامعهشناسان و پژوهشگران حوزهي علوم سياسي است. او سال 1322 در همدان متولد شد. دكتر حسين بشيريه در رشتهي علوم سياسي دانشگاه تهران در مقطع كارشناسي درس خواند و پسازآن براي ادامه تحصيل به انگلستان رفت. او مدرك كارشناسي ارشد خود را در رشتهي رفتارشناسي سياسي از دانشگاه اسكس دريافت كرد و سپس موفق به اخذ دكترا در تئوري سياسي از دانشگاه ليورپول شد.
دكتر حسين بشيريه مدت 24 سال استاد علوم سياسي دانشگاه تهران بود و پسازآن به آمريكا مهاجرت كرد. ايشان در حال حاضر دريكي از دانشگاههاي نيويورك علوم سياسي تدريس ميكند.
پژوهشهاي دكتر بشيريه بيشتر درزمينهي نظريههاي انقلاب، جامعهشناسي سياسي بهخصوص در ايران و همچنيني توسعهي انديشهي سياسي در ايران است، او يكي از انديشمندان سياسي بسيار مهم در سالهاي اخير به شمار ميرود.
دكتر بشيريه تأليفات زيادي دارد و آثار زيادي را هم به فارسي برگردانده است. از ميان مهمترين آثار دكتر حسين بشيريه ميتوان به كتابهاي «انقلاب و بسيج سياسي»، «دولت عقل، ده گفتار در فلسفه و جامعهشناسي»، «دولت و جامعه مدني»، «نظريههاي فرهنگ در قرن بيستم»، «جامعه مدني و توسعه سياسي در ايران» و «گذار به مردمسالاري اشاره كرد.» همچنين از ميان ترجمههاي ايشان ميتوان به كتابهاي «شرح و نقدي بر فلسفه اجتماعي و سياسي هگل»، «ريشههاي اجتماعي ديكتاتوري و دموكراسي»، «نظريههاي دولت» و «جريانهاي بزرگ در انديشهي غرب» اشاره كرد.