«نظرية تئاتركراسي كه از دريچة تئاتر، رهاييبخشي دموكراتيك را جستجو ميكند، مباني نظري تحقيق را فراهم ميآورد. با تكيه به اين مباني، دادههاي تاريخي ساماني پيدا ميكنند كه از سويي حاكي از نقش خطير هنر تئاتر در تغيير صحنة جامعه براي حضور اقليتهاي اجتماعي و پيوند استوار آن با نهادهاي خودجوش دموكراتيك است و از سوي ديگر خصلت تئاتري حركتهاي سياسي نظير انقلاب مشروطه يا شورشها و حتي سركوب آنها را نشان ميدهد... پژوهش حاضر تمركز خود را روي نمايشنامهنويسي ـ ميرزاده عشقي ـ ميگذارد كه خصلت انقلابي تئاتر را در آثار خود پيوسته حفظ ميكند و در واپسين اثر خود به كمال ميرساند». اين كتاب تئاتر ايران در سالهاي بين 1285 تا 1304 را بررسي ميكند.