اگر در قصههاي عاميانه، زمان و مكان كم و بيش مشخص است، در داستانهاي شعرگونه هميشه چنين نيست؛ يعني در آنها دو عنصر يادشده ميتوانند داراي اجزاي ناهمگون باشند، به سخن ديگر قصة هنري مانند خواب است كه اجزاي آن اغلب نامتجانساند. اما تنها عنصري كه در قصة عاميانه و قصة هنري مشترك است، زبان ساده و روايي آنهاست و اين ويژگي شايد تنها خصوصيتي است كه قصة هنري را اندكي از شعر جدا ميكند. گذشته از آن، از نظر موضوع نيز قلمرو داستانهاي شعرگون به سرزمين ويژهاي محدود نميشود، بلكه دامنة آنها بسيار گستردهتر است. مجموعة حاضر حاوي 50 داستان شعرگونه است. در اين قطعهها نگاه غيرمتعارف نويسنده به واقعيتهاي عيني و ذهني پيرامونش به چشم ميخورد. عناوين برخي از قطعههاي كتاب عبارت است از: نيلوفر سفيد؛ نامهاي به چامسكي؛ گلهاي سرخ در مه؛ دو خورشيد همزاد؛ مينياتور؛ بازي سرنوشت؛ انجير معابد؛ و سراب.