داستان كوتاه ايران در نخستين سالهاي دهة چهل، نزديك به يك دورة دهسالة اختناق را پس از كودتاي 28 مرداد 1332 از سر گذرانده است. دهة چهل، دهة حاكميت سانسور و عدم آزادي انديشه و بيان است؛ دورهاي كه در آن رسانههاي همگاني زير كنترل شديد قرار دارند، هنرمندان به زندان ميافتند، و نويسندگان، ممنوعالقلم ميشوند. ترس و بدبيني بر همهجا حاكم است و اين وضعيت، درونماية بسياري از نوشتههاي دهة چهل است؛ دورهاي كه نويسندگان بازتابدهنده و تصويرگر و بازآفرينندة واقعيتهاي روزگار خويشند. واقعيتهايي چون شكست، آرمان باختگي، از پاي درآمدن، وحشت و ياس، بدعهدي و رياكاري و بياعتمادي بر فضاي كلي اين داستانها بال گسترده است. ششمين مجلد از مجموعة «داستانهاي محبوب من» پس از نگاهي به وضعيت داستان كوتاه در دهة چهل، تعدادي از داستانهاي اين دهه، از نويسندگان مختلف را به همراه نقدي بر داستانها از علي اشرف درويشيان و رضا خندان (مهابادي) دربر ميگيرد. برخي از داستانها عبارتاند از: «جشن فرخنده/ جلال آل احمد»، «زير باران/ احمد محمود»، «پناهگاه/ ناصر تقوايي»، «مرثيه/ اكبر رادي»، «مهرة مار/ م. ا. بهآذين» و «قصه چهارم/ غلامحسين ساعدي».