عامل مدت زمان نقش قاطعي در كاربردهاي جمالشناختي رنگ در سينما ايفا ميكند. در فيلم، كارگردان بايد ترتيب و مدت زمان تصوير رنگي را با دقت فراوان مورد توجه قرار دهد. رنگي كه به مدتي بيش از حد طولاني نمايش داده شود قوّتش را از كف ميدهد؛ و به طريق اولي رنگي هم كه فقط مدت بيش از حد كوتاهي روي پرده بماند ديگر تأثيري ندارد. در سرگيجه (1958، هيچكاك( زنجيره ويژهيي از رنگ ميبينيم. در بخشهاي اوليه فيلم، صحنههاي خارجي غالباً رنگهاي سبز و آبي و صحنههاي داخلي رنگهاي قهوهيي و نارنجي و زرد دارند. نزديك به آخر فيلم، وقتي اسكاتي )جيمز استيوارت( در توهم آرزومندانهاش جودي را تبديل به مادلين كرده است )كه هر دو نقش را كيم نوواك بازي ميكند( اين شگرد صوريِ استفاده از رنگها وارونه ميشود، كه حكايت از ديگرگوني برداشت اسكاتي از دنيا دارد. در صحنهاي كه جودي را در آغوش ميگيرد، صحنه با علامت نئون سبز رنگي روشن ميشود و به اين ترتيب نور صحنههاي داخلي به نوري تغيير مييابد كه پيشتر مشخصه صحنههاي خارجي بود.