اساس تفكر ملاصدرا دربارة انسان، عميقا به ديدگاه متافيزيكي او دربارة انسان به عنوان عالم صغير كه ميتواند نمونة مختصري از جهان كبير و همة عوامل و مراتب آن باشد، مربوط ميشود. در اين فلسفه، انسان رابط بين طبيعت و ماوراء طبيعت و محل تلاقي قوس صعود و نزول ميباشد كه در پرتو نظرية حركت جوهري و جسماني بودن حدوث نفس انساني، ظهور عالم بالا را در قلمرو عناصر امكانپذير ميسازد. در نظر ملاصدرا، هستي انساني مقدم بر ماهيت او است. او همواره در نوعي نسبت فعال با عالم قرار ميگيرد. اين رابطة دروني و ذاتي كه با تكامل و تزكية نفس و اتحاد و ارتقا به ساحت وجود آشكار ميشود و بر اساس ميلي است كه در تمام مراتب هستي جريان دارد و در هر مرتبهاي به نحوي تجلي ميكند. در كتاب حاضر، جايگاه انسان در آراء ملاصدار در هفت فصل با اين عناوين بررسي شده است: جايگاه انسان در حكمت متعالية ملاصدرا؛ رابطة نفس و بدن از ديدگاه ملاصدرا، قوة خيال و عالم صور خيالي، اصل مبنايي دو حكمت عملي ملاصدرا، «رئيس اول مدينه» از ديدگاه ملاصدرا و فارابي، انسان شناسي در كلام امام علي (ع) و مباني فلسفي آزادي.