بهترين و محققانهترين نوشتهها دربارة «هزار و يك شب»، به قلم بيگانگان است، و آنچه به زبان فارسي در اينباره به چاپ رسيده در قياس به پژوهشهاي ديگران بسيار اندك است و اگر از چند مورد (از قبيل مقدمة مرحوم علي اصغر حكمت بر چاپ ترجمة طوجي، مقامات زندهياد محمد جعفر محجوب دربارة نسخههاي خطي هزار و يك شب و...) بگذريم بقية نوشتهها غالبا محققانه نيستند. رمانهايي كه فرنگيان به اقتضاي هزار و يك شب نوشتهاند و نمايشنامهها و اپراهاي فرنگي كه مضامينشان مقتبس از قصههاي هزار و يك شباند، بخشي از تاريخ ادبيات و تئاتر و موسيقي اروپاست. كتاب حاضر شامل ترجمة فارسي برخي از مقالات دربارة قصههاي عربي هزار و يك شب و يك مقاله در باب قصههاي ايراني هزار و يك روز است. هزار و يك روز با داستان «فرخنار»، شاهدخت كشمير، آغاز ميشود كه بر اثر خوابي از همة مردان بيزار گشته است و سرسختانه از زناشويي سر باز ميزند. آنگاه داية مهربانش «سلطان مهمه» براي درمان سوءظن بيمارگون وي، هر روز برايش قصههايي با اين مضمون ميگويد كه مردان كريم و وفاداري هم هستند و اينچنين باور فرخنار را نسبت به مردان تغيير ميدهد تا جايي كه او سرانجام با شاهزادهاي ايراني، كه سخت دلباختة اوست، وصلت مينمايد.