به زعم نگارنده انديشهها و باورها عناصر اصلي جهان آفرينش هستند كه به صورت امواج كوچكي از انرژي، كه «قالب انديشه» ناميده ميشوند، به وجود ميآيند و تنها هدفشان به انجام رسانيدن قصد و نيت فردي است كه ميانديشد. او بر اين عقيده است كه همين انديشهها تجربيات زندگي را ميسازد. اگر انسان بداند كه انديشهها و باورها چگونه عمل ميكنند آنگاه ميتواند بعضي از باورهاي محدودكننده كه وي را از راه رسيدن به اهدافشان بازميدارد، از ميان برداشته و با اعتماد به نفس و جذب شرايط مثبت به اهدافش برسد. وي در سراسر اين كتاب سعي دارد اين نكته را گوشزد كند كه اگر انديشهها و باورها، تعيينكنندة تجربههاي زندگي هستند پس ميتوان آنها را تغيير داد و كنترل زندگي را در دست گرفت.