همانطور كه فرآيند خلق اثر هنري تحت تاثير بسياري از عوامل همچون ناخودآگاهي هنرمند، دخالت و تحريفگري زبان و موارد بيشمار ديگر است، مناسبات قدرت در جامعه نيز اولويتهاي هنري را دستخوش تغيير و دگرگوني ميكنند و در بسياري از موارد، دامنة انتخاب و گزينش هنرمند را به ميزان فراواني كاهش ميدهند. در مقابل، هنر هم در صورتبخشي و سامان دادن به آنچه قدرت مشروع گفته ميشود از نقش و جايگاه تعيينكننده برخوردار است. هنر همواره در مقابل با صورتها و كاركردهاي قدرت است و با اين كه در موارد بسيار محصول آن است، اما از سوي ديگر ميتواند مشروعيت قدرت را نپذيرد و در برابر بايستد. براندازي و نفي مشروعيت قدرت، كاركردي رهاييبخش به هنر ميدهد و افزون بر اين، مساله ماهيتگريزي هنر هم در پيوند با اين موضوع، معناي تازهاي مييابد. هنر در كنار واكنش انتقادي به سازمانهاي مستقر، به عنوان كنشي زيباشناختي در حوزههاي معرفتي هم دخالت ميكند و از آنجا بر نحوة توزيع قدرت تاثير ميگذارد. موضوعاتي كه در كتاب حاضر گرد آمدهاند وابسته به مقالة «هنر و قدرت» اثر مولف هستند و عناوين برخي از آنها عبارت است از: تاريخ و روايتهاي وارونه؛ اهميت نقد؛ مرگ مولف/ بازگشت مولف، نظرية نهادي در بوتة نقد؛ سرمشقهاي تصويري در بوتة نقد؛ و هنر، دموكراسي، رسانهها.