مطالعة تاريخ انديشه، مطالعة خود تفكر است. چنانچه اذعان بر اين است كه انديشه در غرب در بستر تاريخ شكل ميگيرد و شناخت نظامهاي فكري كنوني، مرهون شناخت انديشمندان و فيلسوفان پيشين است. در اين راستا، هدف نوشتار حاضر، معرفي نظام فلسفي يكي از فيلسوفان فلسفة مسيحي غرب، بونا ونتورا، انديشمند ايتاليايي قرن سيزدهم ميلادي است. آشنايي با نظام فكري وي، مقدمهاي است براي ورود به جهان انديشة مسيحي قرون وسطي كه يكي از مباني شكلدهندة تفكر غرب است. بونا ونتورا به منزلة هفتمين رئيس فرقة رهباني فرانسيس، به نحو جدي مباحث نظري را وارد اين فرقة رهباني كرد؛ با اين كه فرانچسكو، موسس اين فرقه، باور و اعتقادي به مباحث نظري نداشت، بونا ونتورا با تركيب آگاهانة فلسفه، كلام و عرفان مسيحي، نظام فكري منسجمي از اين آموزهها ايجاد كرد. هايدگرشناسان معتقدند كه چرخش مباحث شناختشناسي نوكانتيها به مباحث وجودشناسي هايدگري تحت تاثير آموزههاي بونا ونتورا بوده است.