كتاب حاضر در قالب نامهنگاري بين يك افسر عراقي با نام مستعار «فواد صابر» و رزمندهاي ايراني صورت ميگيرد. فواد طي نامهنگاريهاي خود از اين ماجرا پرده برميدارد كه شاهد درگيري بين هاشم (رزمندة ايراني) و ماجد مبارك (افسري عراقي) بوده كه در اين حين هاشم كشته ميشود. همان لحظه همسر و فرزندان هاشم از راه ميرسند و تصور ميكنند كه فواد قاتل اين ماجرا بوده است؛ در حالي كه او ناجي آنها بوده است. او در نامههاي خود از رزمندة ايراني ميخواهد كه به او در چگونگي اثبات بيگناهياش كمك كند