در نمايشنامة «حكومت نظامي» با يك شهر و يك بشريت پوچ برخورد ميكنيم، در اين نمايشنامه كامو خواسته است تقابل يك مكانيك كه ميكشد و خرد ميكند و شورش و عصيان توام با عشق او را مجسم سازد. هريك از قهرمانان نمايشنامه تجسم يك بعد فلسفة راويست؛ «نادا» سمبل نفي همهچيز، «ويكتوريا» سمبل سعادت فردي، «ديهگو» سمبل شورش و عصيان و «طاهره» سمبل ظلم و بيداد زندگي است.