امروزه، در كشورهاي دموكراتيك و نمايندهسالار، احزاب سياسي جايگاه و نقش مهمي در كلية وجوه سياست همچون انتخابات دارند. احزاب تمايلات و گرايشهاي پراكندة مردمي را در انتخابات جهت ميدهند و براي هرچه به سامانتر كردن ايدهها و خواستههاي مردمي يك طرح سازمانيافته عرضه ميكنند و به آن سيماي سياست كلان ميبخشند. پيدايش احزاب سياسي، روابط ميان جامعه، دولت و شيوة رقابت سياسي را دستخوش تحول بنيادين ميسازد. احزاب، اكثرا فعاليتهاي خود را از طريق انتخابات ابراز مينمايند، تا آنجا كه مهمترين فعاليت آنان در انتخابات نمود پيدا ميكند. احزاب با شركت در فعاليتهاي انتخاباتي در اقشار مختلف نفوذ ميكنند و آرمانها و ايدئولوژي خود را در جامعه محقق ميسازند. آنها با صرف هزينههاي سنگين مالي در مبارزات و تبليغات انتخاباتي شركت ميكنند. نظامهاي انتخاباتي نيز، از طريق اهرمهاي مختلف بر رقابتهاي حزبي و احزاب تاثير ميگذارند. يكي از اين اهرمها تعيين واجدين شرايط رايدهي، انتخابكنندگان و انتخابشوندگان ميباشد. در كتاب حاضر، تعاملات احزاب و انتخابات با نگرش كاربردي در جمهوري اسلامي ايران بررسي شده است.