اين كتاب تحليلي است از جايگاه روحانيت و نقش سياسي، اجتماعي اين نهاد در تاريخ معاصر ايران. نويسنده در آغاز به بررسي نظريات جامعهشناسانه درباره رابطه دين و دولت پرداخته و انديشه سياسي شيعه را تحليل ميكند. بعد از اين ملاحظات كلي در سه فصل به رابطه روحانيت با دولتهاي صفوي، قاجار و پهلوي پرداخته و نقش روحانيت را در تحولات اجتماعي و سياسي سدههاي اخير بررسي ميكند.