«من متعلق به يك خانوادۀ هنرمند هستم. پدرم نقاش و معمار بود، اما از ركود اقتصادي دهۀ سي چنان آسيب ديد كه ميگفت من اصلا نبايد دور كار هنري بگردم؛ اين مربوط به زماني است كه از امرار معاش عاجز شده بود. پدرم مرا از هنر برحذر ميداشت. دليل آن هم اين بود كه در عمل ديده بود در كسب درآمد، هنر راه به جايي نميبرد. او به من ميگفت به شرطي اجازه دارم به كالج بروم كه يك رشتۀ جدي بخوانم، يك چيز عملي بخوانم. من دورۀ ليسانس را در دانشگاه «كرنل» شيمي خواندم اما دست آخر از بخش انگليسي دانشگاه، در نقش معلم سردرآوردم و به همين دليل تفكر علمي را وارد حوزۀ ادبيات كردهام. روزي كسي حكم صادر كرد كه من نويسندۀ قصۀ علمي ـ تخيلي هستم و من هم نويسندۀ به اصطلاح قصۀ علمي ـ تخيلي شدم». آنچه ذكر شد بخشي از مطالب كتاب حاضر است كه در آن نگارنده به شرح زندگي خويش و فعاليتهاي ادبي و هنرياش پرداخته است.