درخت فلسفۀ اسلامي، ثمرۀ نهالي است كه توسط كندي و پيش از او، ايرانشهري غرس شد و فارابي و ابن سينا و شاگردان آنها آن را آبياري كردند و در فلسفۀ اشراق و سپس حكمت متعاليه به اوج ثمردهي رسيد. فلسفۀ اشراق، حد فاصل فلسفۀ مشاء و حكمت متعاليه است و ميتوان آن را اصلاحگر و زمينهساز قلمداد كرد؛ اصلاحگر فلسفۀ مشاء و زمينهساز حكمت متعاليه. فلسفۀ اشراق، به رغم ضعفها و كاستيها، از قوت و برجستگيهاي فراوان برخوردار بود كه توانست اين رسالت را بين دو مكتب بزرگ فلسفۀ اسلامي عهدهدار گردد. تاثيرپذيري فلسفۀ اسلامي از قرآن كريم و سنت معصومين (ع) در حكمت اشراق (در كتابهاي فلسفي و عرفاني) روشن و نمايان است و همچنين سير تكاملي فلسفۀ اسلامي را نيز به خوبي ميتوان در آن مشاهده كرد. در كتاب حاضر فلسفۀ اشراق براي دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد معرفي شده است. نقدهاي شيخ اشراق بر فلسفۀ مشاء و معرفتشناسي و هستيشناسي در حكمت اشراق. برخي از موضوعات كتاب است.