آثار اصيل هنري، اغلب غافلگيركننده و پيشبينيناپذير و فراهمكنندة زمينه براي تجربياتي تازهاند؛ عادتزدايي ميكنند و از الگوهاي مرسوم فراتر ميروند. در سمفونيهاي بتهوون مواردي قابل توجه از اين ويژگي بنيادين هنر را ميتوان يافت. اين ويژگي كه در آثار آهنگسازاني چون «گوستاو ماهلر» و بعدها مدرنيستهاي نيمه اول قرن بيستم به شكل تمايلي سبكشناختي درآمد، اهميت مخاطب را در مقام موجودي انديشمند قوت بخشيد. هنر به اين ترتيب از وضع مستقر و عادتزدة موجود فراتر ميرود. شیای چون صندلي كه هر روز بيتفاوت از كنارش ميگذريم و اغلب توجهي را در ما برنميانگيزد به سود هنر به محركي نيرومند بدل ميشود. بر اين اساس هنر دعوتي است به تماشا و تامل در جهان. كتاب حاضر حاوي مقالاتي است از نگارنده كه آنها را در باب «هنر» طي سالهاي 86-1380 و به شيوة قطعهنويسي نگاشته است. به تصريح وي: «بر اين گمان كه عنوان هنر و مكانيسم پنهان در مقالههاي كتاب، حضوري شماتيك دارد و به اين دليل آن را براي كل مجموعه انتخاب كردم. از طرف ديگر معتقدم كه يكي از مهمترين دلايل اهميت و ارجمندي هنر به سبب حضور مكانيسمي است كه در ژرفاي آن پنهان شده است و كار كردی معرفتي دارد و ميتواند فهم آدمي از جهانش را دگرگون كند. حاصل كار من در اين مقامها نيز در غالب موارد در راستاي اشاره به چنين موردي است».