«مصطفي»، شخصيت اصلي داستان، پس از دوازده سال دوري از وطن، سرانجام به زادگاهش بازميگردد. او به هنگام بازگشت به باغي، كه مدفن پدر و مادر و اجدادش است، رفته و چهل شبانه روز در آنجا در تنهايي به سر ميبرد. پس از طي اين مدت، نه نفر از مريدانش گرد او جمع آمده و دربارة موضوعات مختلف از جمله، خدا، ترس، شب و روز، مفهوم زشتي، و... از او سوال ميكنند. مصطفي پس از پاسخ دادن به سئوالات مريدانش از جمع آنها جدا و به سوي سرنوشت خويش رهسپار ميشود. داستان تمثيلي ياد شده اثر جبران خليل جبران ـ شاعر و نويسندة لبناني قرن بيستم ـ است كه اينك در قطع جيبي به چاپ رسيده است. در اين داستان، مصطفي نمادي از خود نويسنده است.