«هزارهها مردمي هستند كه عمدتا در مناطق مركزي افغانستان زندگي ميكنند؛ جايی كه اصطلاحا به آن هزارستان يا هزارهجات ميگويند. هزارستان منطقهاي كوهستاني، با درههاي تنگ و كوههاي خشك است و رفتوآمد مردم را با مناطق ديگر دشوار ميسازد. مردم هزارهها تمام زمستان را در خانههاي خود سپري ميكنند و براي گذراندن اوقات خود به قصهگويي ميپردازند. آنان شهرت بسياري در قصهگويي دارند؛ قصههايي كه سينه به سينه منتقل گشته و به آنان رسيده است. مجموعۀ حاضر حاوي 73 قصۀ عاميانۀ مردم هزاره است كه در بخشهاي مختلفي شامل پندآميز، سحرآميز، سرگذشت، حيوانات، عاشقانه، مسلسل، و اوليا و شخصيتهاي تاريخي تنظيم شدهاند. عناوين برخي داستانها عبارتاند از: پادشاه دخترخوار؛ دختر ماهپيشوني؛ عروس هوشيار؛ مرد دغل؛ حيلههاي روباه؛ اسكندر ذوالقرنين؛ مرد خوشاقبال؛ سنجر و خنجر؛ ماهي زرين؛ و جوسر پهلوان.