منظور از ظرفيت نمايشي، توانايي بالقوه يا امكان بالقوه تبديلپذيري داستان يا قصه به اثر نمايشي است. در اين ميان، داستان حضرت يوسف (ع)، مايۀ (ظرفيت نمايشي) مورد نظر را چون بذري، چه از نظر محتوا و چه از نظر شكل در خود داشته كه با مراقبت از آن رشد و نمو خواهد كرد. طرح داستان يوسف پيامبر (ع) بر اساس رابطۀ علي و معلولي و از نظر ساختمان هر حادثه و واقعه، با نظم و توالي با يكديگر پيوند دارد. اين داستان داراي هيجده شخصيت است و شخصيتپردازي در آن با تكيه بر گفتوگو و رفتار و اعمال روشن به دو روش مستقيم و غيرمستقيم با ويژگيهاي فيزيكي، خانوادگي، اجتماعي و اخلاقي وجود دارد. با توجه به اين كه ارتباط بسيار نزديك و معناداري بين حكمت، زيباشناسي، تاويل قرآن، قصهها و مضامين قرآني وجود دارد، ثابت ميگردد كه قرآن از جمله در سورۀ حضرت يوسف (ع) داراي ويژگيهاي عناصر نمايشي براي خلق متون نمايشي است. مولف در كتاب حاضر به بررسي حكمت، حكمت هنري، و رابطۀ آن با قرآن و در حوزۀ هنرهاي نمايشي به موضوع داستان، شخصيت و عناصر نمايشي در داستان حضرت يوسف (ع) ميپردازد.