فرضيههاي هر دانشمندي در بستر مفروضات او شكل ميگيرد. چنين آميزهاي از مفروضات در فرضيهها هم آغوشي فلسفه و علم را بار ديگر، پس از تصور جدايي آنها، از نو مطرح كرده است. از اين رو نگارندگان در كتاب حاضر نظريههاي روانشناسي متعددي را نقد و بررسي و بر بن مايههاي اين نظريهها تأكيد كردهاند تا با اين نگرش تازه، نظريهها بهتر درك شوند و نيز حدود فرضيهها در بستر مفروضات مربوط به آنها آشكار و قوت و ضعف هر دو نمايان گردد. پارهاي از مباحث كتاب عبارتاند از : معرفت شناسي تكويني در ديدگاه پياژه ؛ روان شناسي شناختي : بررسي مفروضات فلسفي آن بر اساس فلسفه صدرايي ؛ ذهن و سلامت روان براساس سازه گرايي و اقع گرا ؛ و شناخت گرايي سيبرنتيك و هدفمندي آدمي.