فلسفه سياسي را ميتوان كند و كاو در ماهيت، علتها و معلولهاي حكومتهاي خوب و بد دانست؛ فلسفه سياسي به سوالاتي از اين قبيل پاسخ ميدهد: چرا ما انسانها به دولت يا فرمانروايي سياسي نياز داريم؛ آيا نوع حكومتي كه داريم، واقعا براي ما اهميت دارد؟ آيا ما در اين زمينه حق انتخاب داريم يا نوع حكومت ما چيزي فراتر از دسترس ما و در واقع خارج از آن است؟ آيا ميتوانيم بمانيم و تشخيص دهيم كه چه ويژگيهايي يك نوع حكومت را بهتر يا بدتر از حكومت ديگر ميكنند؟ نگارنده در كتاب حاضر نخست ضرورت وجود فلسفه سياسي را بيان ميكند و سپس به تعريف مفاهيمي چون فرمانرواي سياسي، دموكراسي، عدالت، آزادي و محدوديت ميپردازد و هريك از آنها را از منظر فلسفه سياسي بررسي ميكند. وي در ادامه موضوع فمنيسم و اصالت تكثر فرهنگي را تحليل و در پايان موضوع عدالت جهاني در ميان ملتها و دولتها را مطرح ميكند.