نظام قواعدي كه آواهاي زباني را با مفاهيم معنايي در ميآميزد و در ضمن توانش زباني نهفته است، قواعد زايش - گشتاري ناميده ميشود. درحقيقت، تفسير يك جمله از نظر معناشناسي با مجموعهاي از شرايط صوري كه تركيبهاي زباني را ايجاد ميكنند در ارتباط است؛ يعني با مجموعهاي از روابط انتزاعي كه بين تعبير معنايي و تعبير آوايي، نقش ميانجي ايفا ميكنند. زبان شناسي زايش - گشتاري در صدد است تا توصيفي ساختي ايجاد كند تا از طريق همان قواعدي كه توليد ميكند، كليۀ اطلاعات را دربارۀ جملهها عرضه نمايد. بنابراين توصيف ساختي به مثابه تحليل اين جملات است و در آن واحد، جملههاي دستوري را از غير دستوري متمايز ميكند. به تعبير ديگر دربردارندۀ فهرست نامحدودي از تركيبهاي صوري است كه جملههاي زبان را تشكيل ميدهند. كتاب حاضر بررسي دستور زبان عربي ازمنظر نحوه ي زايش - گشتاري اختصاص دارد. در كتاب با استفاده از جملههاي ساده عربي كوشيده شده تا دستور زباني كه چامسكي مدعي جهاني بئدن آن است بررسي گردد.