رويكردي است تطبيقي بين ديدگاههاي ملاصدرا و انيشتين در مورد حركت جوهري و نظريه نسبيت و تبيين ديدگاههاي فلاسفه قديم و جديد در مورد ماده اولي (هيولي) و اتم. در اين پژوهش سعي شده تا برخي از مباحث فيزيك جديد بويژه فيزيك هستهاي و برخي از مباحث فلسفه قديم در مورد هيولي يا جزء لايتجزأ مورد مقايسه قرار گيرد. نگارنده معتقد است كه اين ديدگاهها با هم بسيار نزديك است و مباحث فلسفه قديم تا حد زيادي با اكتشافات فيزيك جديد در مورد قوه و فعل و ماده اولي يا هيولي با مباحثي مانند اتم و فيزيك كوانتوم با هم تطبيق دارند. در همين راستا نگارنده ديدگاه برخي از فلاسفه جديد مانند آيت الله مصباح يزدي، جوادي آملي، علامه طباطبايي و استاد مطهري را نيز بررسي نموده است.