رسالت و وظيفۀ اصلي فلسفه، بحث دربارۀ جهان، انسان و خدا است و ارتباط ميان آنها، مورد تاكيد همۀ نظامهاي فكري ـ فلسفي (اعم از الهي و الحادي) ميباشد. از سوي ديگر موضوع خدا و اوصاف فساد و افعال او همواره يكي از پرجاذبهترين موضوعات تفكر و تامل براي انسان بوده است. دربارۀ مفهوم و وجود خدا در مكاتب فلسفي، اديان و ادوار تاريخي، آرا و نظرات زيادي مطرح شده است، اما هيچيك از اينها از معنا و مفهوم خدا، فهمي ثابت و تغييرناپذير نداشتهاند. خداي فرهنگ يوناني در دورۀ تفكر پيش سقراطي، تفاوتهاي جدي و اساسي با خداي دوران مابعدالطبيعه دارد و اين خدا نيز غير از خداي متشخص، متعالي و خالق جهان از نظر فلاسفۀ مدرسه است. مفهوم خدا در دوران مدرن و پسامدرن نيز با آن خدا تفاوتهاي كليدي دارد. به تعبير ديگر هرچند صانع افلاطون، محرك لايتحرك ارسطو، احد افلوطين، خداي مهربان كليسا (پدر آسماني)، جوهر نامتناهي و خلاق دكارت، طبيعت طبيعتآفرين اسپينوزا، معطي قوانين اخلاقي كانت، روح يا ايدۀ مطلق هگل به آن حقيقت واحدي اشاره دارند كه ما از آن به خدا تعبير ميكنيم. اما به هيچ وجه داراي معنا و مفهوم واحدي نيستند. منازعات ديني در اروپا و تا حدودي نارسايي تبيين دين از سوي كليسا و برخورد آن با ارباب علم، پيشرفت علوم، شك فلسفي و روش عقلي دكارت و دكارتيان و... عواملي بودند كه باعث تطور مفهوم خداي مابعدالطبيعه و دين مبتني بر وحي شدند و بنابراين براي بسياري از متفكران اروپايي، دين طبيعي (دئيسم) جايگزين دين مبتني بر وحي (تهئيسم) شد. سپس ظهور هيوم در انگليس و كانت در آلمان در قرن 18 و انتشار آثار مهم آنان منجر به تضعيف متافيزيك گرديد. انديشۀ كانت در قلمروي فلسفۀ حرفهاي، مكاتب بزرگ ايدهآليسم پس از كانت و رمانتيسم را به وجود آورد. ايدهآليسم هگلي نيز مورد اعتراض برخي از افراد چون فوير باخ و كييركه گور قرار گرفته است. همچنين در قرن 19 به دليل مطرح شدن نظريات علمياي همچون نظريۀ تكامل داروين، و رواج مكانيسم نيوتني زمينههاي اصلي نگرش الحادي شكل گرفته است. در نظريۀ تكامل، خدا به ويژه خداي دئيستي به طور جدي زير سوال ميرود. انديشۀ مكانيستي نيز، همهچيز را به صورت مكانيستي توجيه ميكرد. هدف اصلي نگارنده از تاليف كتاب حاضر بررسي سير تطور مفهوم خدا از دكارت تا نيچه در فلسفۀ غرب ميباشد. وي بنا دارد تا دريچۀ تازهاي براي انديشيدن در خصوص پيچيدهترين سوال موجود در عالم هستي (مفهوم خدا) كه هميشه ذهن آدمي را به خود مشغول داشته است، پيش چشم انديشمندان بگشايد.