در سالهاي اخير، توجه به عوامل اجتماعي و عملكرد مردم اهميت فراواني در جغرافيا يافته است. يكي از ويژگيهاي تفكيككنندۀ مردم، جنسيت است. اين خصوصيت به عنوان عاملي اثرگذار در زندگي اجتماعي و توليد فضا و مكان ايفاي نقش ميكند. جغرافياي جنسيت، در پي گسترش مباحث عدالت اجتماعي در جغرافيا و طرح آثار ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي بر شكلگيري فضاهاي جغرافيايي نمو يافت. ظهور و تكامل اين شاخه از علم جغرافيا، همانند ساير شاخههاي علم جغرافيا از بطن فرهنگ، جامعه و جغرافياي غربي ريشه گرفته است، اما به عنوان يك پارادايم جديد، قادر است آثار رابطۀ قدرت و ايدئولوژي برگرفته از آن را در تبيين روابط جنسيتي در جامعه و اثرگذاري آن را در فضاهاي جغرافيايي تحليل كند. در كتاب حاضر مباحثي درخصوص جغرافياي انساني، فمنيسم، مشهودسازي زنان در فرآيند توسعه و دانش جغرافيا، پارادايمهاي جغرافيايي و گرايشهاي فمينستي، بازنمايي مفاهيم در جغرافياي جنسيت و... بيان شده است.