خشونت و قانون دو قطب يا جوهر طبيعي نيستند كه سياست را بتوان فاصله يا خط رابط ميان آن دو تعريف كرد؛ حتي اگر اين تعريف به شيوۀ ديالكتيكي بر حسب زوج مفهومي شباهت/ تفاوت يا همگرايي/ واگرايي توصيف شود. بدون اعمال خشونت سازمان يافته ـ كه نهايتا مبتني بر توانايي كشتن و اعمال خشونت جسماني است ـ هيچ قانون و حكومتي برجاي نميماند. به همين ترتيب هر نوع اعمال خشونت فردي و گروهي نيز جوياي آن است كه به قانون مبدل شود و الگو و مبناي آن همان خشونت اجتماعي مشروع و رسميت يافته است. سه متن اصلي كتاب حاضر كه جملگي مستقيما پيوند قانون و خشونت را تحليل ميكنند عبارتاند از: منطق حاكميت (آگامين، كل بخش اول هوموساكر، به استثناي فصل شكل قانون)؛ مفهوم امر سياسي (رسالۀ اشميت)؛ و نقد خشونت (بنيامين). دو متن آخر، مفاهيم مضامين و ايدههاي اصلي پروژۀ فلسفي ـ سياسي آگامين را دربردارند.